پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
هرکس بمیرد پیشتر از مرگ
دیگر خیالش از دمِ جانکندنش تخت است
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
اگر به شوق تو این اشتیاق شکل گرفت
چه شد، چگونه، چرا این فراق شکل گرفت؟!...
دریاب از این همه پراکندگیام
عمریست که شرمندۀ این بندگیام
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها