ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟