باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است
ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
به سوگ نخلهای بیسرت گیسو پریشانم
شبیه خانههای خستهات در خویش ویرانم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
دلم دلم دلم دلم دلم فرو ریخت
قدحقدح شکسته شد، سبوسبو ریخت
دیدیم جهان بیتو به بن بست رسید
هر قطره به موجها که پیوست رسید
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
شاید که برای تعزیت میآید
تشییع تو را به تسلیت میآید
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين