در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند