وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد