ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
به باران فکر کن... باران نیاز این بیابان است
ترکهای لب این جاده از قحطی باران است
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد