سامرا از غم تو جامهدران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت نگران است هنوز
رود از راز و نیاز تو حکایت میکرد
نور را عمق نگاه تو هدایت میکرد
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به با شکوهی زینب، ندیدهایم