نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی