سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم