گم کرده چنان شبزدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو
هجرت از خود کن و سرچشمۀ آگاهی شو
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده
دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...