امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است