امشب شکوه عشق جهانگیر میشود
روح لطیف عاطفه تصویر میشود
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
با کلامُ اللهِ ناطق همکلام!
ای سکینه! بر کراماتت سلام!
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادری و هم یار پدر
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود
بر چهرهاش ز عصمت و عفت نقاب بود
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان
در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان
سلام فاطمه، ای جلوۀ شکیبایی
که نور حُسن تو جان میدهد به زیبایی