پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
برپا شدهست در دل من خیمهٔ غمی
جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی!
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم