هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
شبی که مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود