با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند