آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود