پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد