پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم