خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم