دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
دانشطلبی که نور ایمان دارد
جویای فضیلت است تا جان دارد
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
ای آفرینش از تو گرفتهست تار و پود
ای وسعت مقام تو بیمرز و بیحدود
وا کن به انجماد زمین چشمهات را
چشمی که آب کرده دل کائنات را
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
ناگاه آمدی و صدایی شنیده شد
در صور عشق، سورۀ انسان دمیده شد
ایمان به رسول هاشمی مذهب ماست
پیوسته بر او دعای روز و شب ماست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
چشمی از غم ستاره باران دارد
دلسوختهای که داغ یاران دارد
ای موجِ امید، راهی ساحل تو
ای مهر و وفا عجین در آب و گل تو
ای ذرۀ کوچکِ مدار هستی
ای آنکه به رحمت خدا دل بستی
شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت
حدیث دربهدریهای من شنیدن داشت
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدایبین داشته باش
از کوثر معرفت غزلنوشی کن
تا قافلۀ کمال همدوشی کن
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
هر کس که ز دنیا طلبی دور شود
بیگانه ز تزویر و زر و زور شود
جانا به خدای کعبه رو باید کرد
با او همه وقت گفتگو باید کرد
ای نقطهٔ عطف آفرینش
روح ادب و روان بینش
زمین، به زمزمه میآید، همان شبی که تو میآیی
همان شب آمنه میبیند، درون چشم تو دنیایی
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد