تو کیستی که صداقت تو را صدا میکرد
دعا به جان تو پیغمبر خدا میکرد
کسی از شعر، از توصیف از اندیشه آن سوتر
کسی از دیگران برتر کسی دیگرتر از دیگر
باز غم راه نفس بر قلب پیغمبر گرفت
باز از دریای ایمان، آسمان گوهر گرفت
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
ای حضرت خورشید بلاگردانت
ای ماه و ستاره عاشق و حیرانت
آتش چقدر رنگ پریدهست در تنور
امشب مگر سپیده دمیدهست در تنور؟
سلام، حامیِ پیک و پیام، ابوطالب!
سلام، ای ملکوتِ کلام، ابوطالب!
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
دنیا، ز ستاره، سبحه گر بردارد
حاشا که فضائل تو را بشمارد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
امشب ز فرط زمزمه غوغاست در تنور
حال و هوای نافله پیداست در تنور
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
هیچ کس تا ابد نمیفهمد
شب آن زن چگونه سر شده بود