دل زنده شود کز تو حیاتی طلبد
جان باز رهد کز تو نجاتی طلبد
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالیست جای تو
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلع انوار کتاب کریم
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ
بینور عبادت، دل ما دل نشود
باران امید و شوق، نازل نشود
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
با هر چه نکوییست، نکو باید شد
سرشارِ زلالِ آبرو باید شد
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند
تا دری هم به مراد دل ما بگشایند
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
گل، دفتر اسرار خداوند گشودهست
صحرا ورق تازهای از پند گشودهست
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
ای بهشت آرزوهای علی
ای دو چشمت دین و دنیای علی
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
باز به من راه سخن باز شد
طایر اندیشه به پرواز شد
گر علی دل، قرار او زهراست
ور علی گل، بهار او زهراست
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟