الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
شبم در حضوری لبالب گذشت
کدامین شبم مثل آن شب گذشت
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
چرا و چرا و چرا میکشند؟
«به جرم صدا» بیصدا میکشند
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس
هلا روز و شب فانی چشم تو
دلم شد چراغانی چشم تو