بوی گل از سپیده میآید
اشک شوقم ز دیده میآید
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
دختری ماند مثل گل ز حسین
چهرهاش داغ باغ نسرین بود
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
من به پابوسی تو آمدهام
شهر گلدستههای رنگارنگ
نیزه دارت به من یتیمی را
داشت از روی نی نشان میداد
گفت: آمد دلم به جان، گفتم
از چه؟ گفت: از غمِ زمان، گفتم
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
هیچ کس تا ابد نمیفهمد
شب آن زن چگونه سر شده بود