بعد از تو روزها شده بیرنگ مرتضی
بیرنگ، بیقرار و بدآهنگ مرتضی
جا مانده روی خاک صحرا رد پايت
پيچيده در گوش شقايقها صدايت
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
نعرهزنان ایستاد بر سر میدان شهر
رِند خیابان عشق، شیخ شهیدان شهر
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی