رسیده از سفر عشق، نوبر آورده
تبرکی دو سه خط شعر بیسر آورده
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
دل در حرم تو خویش را گم کردهست
یعنی عوض گریه تبسم کردهست
بر مزاری نشست و پیدا شد
حس پنهان مادر و فرزند
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست