در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
وقتی که زمین هنوز از خون دریاست
در غزه، یمن، هرات... آتش برپاست
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
کمک کنید به نوباوگان جنگزده
به آهوان هراسیدۀ پلنگزده
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشتهای!
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشتهای؟
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما