جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود