جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند