سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری