لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
با اینکه نبض پنجره در دست ماه نیست
امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست