بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين