چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين