در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم