نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»