ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
گر مرد رهی، میان خون باید رفت
از پای فتاده، سرنگون باید رفت
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
ای ز پیدایی خود بس ناپدید
جملۀ عالم تو و کس ناپدید
به نام آن که جان را نور دین داد
خرد را در خدادانی یقین داد...
به نام آن که ملکش بیزوال است
به وصفش عقلِ صاحب نطق، لال است
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
دل زنده شود کز تو حیاتی طلبد
جان باز رهد کز تو نجاتی طلبد