گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما