به رگبارِ ستم بستند، در باغِ حرم «دین» را
به خون خویش آغشتند چندین مرغ آمین را
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا
بین غم آسمان و حسرت صحرا
ماه دمیدهست و رود غرق تماشا
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
ای چشمههای نور تو روشنگر دلم
ای دست آسمانی تو بر سر دلم