سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری