تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من