پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
ای بحر! ببین خشکی آن لبها را
ای آب! در آتش منشان سقا را
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد