رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است