بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی