بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله