یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم