آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند