ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
اذان میافکند یکباره در صحرا طنینش را
و بالا میزند مردی دوباره آستینش را
گوش بسپار که از مرگ خبر میآید
خبر از مرگ چنین تازه و تر میآید
با هیچکس در زندگی جز درد همپا نیستم
بیدرد تنها میشوم، با درد تنها نیستم
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
درود ای رودها در حسرت لبهای عطشانت
چون دید فراز نی سرش را خورشید
بر خاک تن مطهرّش را خورشید
اگرچه داد به راهِ خدای خود سر را
شکست حنجر او خنجر ستمگر را