پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست