پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
ای آفتاب حُسن به زیباییات سلام
وی آسمان فضل به داناییات سلام
هر کس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
گر زن به حجاب خویش مستور شود
از دیدۀ آلوده و بد دور شود
با هر چه نکوییست، نکو باید شد
سرشارِ زلالِ آبرو باید شد
میشود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد
پابرهنه سویت آمد مثل باران گریه کرد
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پر از طائر قدسی اثری نیست
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
ای بهشت آرزوهای علی
ای دو چشمت دین و دنیای علی
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
باز به من راه سخن باز شد
طایر اندیشه به پرواز شد
گر علی دل، قرار او زهراست
ور علی گل، بهار او زهراست
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟
صبح شور آفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت
کو آن که طی کند شب عرفانی تو را
شاعر شود حقیقت نورانی تو را
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند