از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
سحر که چلچلهها بال شوق وا کردند
سفر به دشت دلانگیز لالهها کردند
بوی گل از سپیده میآید
اشک شوقم ز دیده میآید
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد
کعبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد
گویند حریم کعبه، در داشته است
از «سیزده رجب» خبر داشته است
ای آرزوی روشن دریاها
دیروز خوب، خوبیِ فرداها
لب باز کردی تا بگویی اَوّلینی
آری نخستین پیرو حبلالمتینی
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
تا بر شد از نیام فلق، برق خنجرش
برچید شب ز دشت و دمن تیره چادرش
امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم یار محترم شد
در قبلهگه راز فرود آمد ماه
یا زادگه علی بود بیتالله
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهٔ کعبه برون آمده بود
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشم انتظاری بود
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان
در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان